هویج بستنی



سم میگفت: وقتی میچسبی به چیزی، همین میشوی. فکر میکنی آن نیمکتی که بار اول رویش نشستی از همه نیمکت ها پر مفهوم تر است. آن کافه ای که بار اول رفتی دلیلی میشود تا کافه های دیگر را امتحان نکنی! البته این که ان کافه لانه پرنده دارد و موهیتوهای بزرگ و خوشمزه هم بی اثر نیست. باید خودم را خفه کنم تا بروی یک کافه جدید و تهش چند دقیقه بعد از انکه سفارشت را دادی، بلند میشوی میروی سمت پیشخوان و میگویی ببخشید؟ اگه هنوز سفارشم رو نزدین من میخوام برم! و میخواهی بروی همان کافه قبلی! بعد شعور و شخصیت قانع ات میکند برگردی سر میزت و با نقاشی های روی دیوار عکس های جذاب بگیری! 

خاصیت عجیبی است. چنگ زدن به گذشته را میگویم. این روزها دوستان خوب زیادی دارم. شخصیت ثنا و نوا ستودنی است. ادیب و علی جزو انهایی هستند که تصمیم گرفته ام کنار خودم حفظشان کنم*. بردیا؟ نمیدانم چطور تا حالا بغلش نکرده ام! سعید ساعت دو و پنجاه دقیقه صبح برایم ویس میفرستد : بگیر بخواب ای دختر خوشگل! من در همان حین دارم خواب مزخرف ترین ادم زندگی ام را میبینم! سرپوش سیاهچاله ناخوداگاهم کنار رفته! خواب های عجیبی میبینم که میدانم تاثیر ناخوداگاهم است. انقدر جدی و پررنگ که صبح چند لحظه طول میکشد بفهمم واقعی نبوده اند. توی خواب دیشب، دوست مزخرفم مرا به مخمصه دیگری کشانده بود. خودش باهام حرف نمیزد. ما برای دیدن خانواده اش رفته بودیم مشهد! أه! مزخرف بود!  نامزدش، همسرش، وات اور، در دنیای خواب من نامزد یا همسر نبود. مادرش هم زنی چاق و کوتاه به سبک زن های روستایی شمالی بود. و انها از طرف این دوست عزیز با ما صحبت میکردند! نبودن خودش داشت مرا خفه میکرد. نبودن خودش در زندگی واقعی هم. خوابم توی احساس سردرگمی و چیزی میان عشق و نفرت به او تمام شد. بیدار شدم، خواستم گوشی را بردارم و پیام بدهم چرا خودت نبودی و باید از زبون مامانت اینا میشنیدم؟ چند لحظه کوتاه طول کشید تا توانستم واقعیت را به یاد بیاورم و واقعیت، از خوابم هم مزخرف تر بود. 

اعتراف میکنم! کم اورده ام. گمانم یک سالی میشد که عکسش را لای سررسید نگه میداشتم. اخرین کاری که فکر میکردم کمکم میکند نابود کردن عکس و شماره و این چیزها بود. مراقبه بود. تصاویر ذهنی ای بود که کمک کنند بپذیرم از دستش داده ام. گوش دادن به اهنگ های مشترک و پاک کردنشان بود. تمام زورم را زدم و تمام نشد! همین. هیچ چیزتمام نشد. کاوری از اهنگ شندلیر سیا به دستم رسید و از همان روز عمیقا توی جهنم زندگی میکنم! اصلا چطور میشود ادمی را فراموش کنم که عملا با یک چشم دنیا را میدیدیم، به خاطر هم غذا میخوردیم و شنیده هایمان باید تماما مشترک میبود، کتاب هایمان، خنده هایمان، غصه هایمان. خدایا! 

سالهاست سوالی مدام پس ذهنم تکرار میشود: اگه میتونستی برگردی عقب چیکار میکردی؟ بله! وارد این رابطه نمیشدم. حتی فرید را تکرار میکردم ولی این یکی را نه!! فرید، لطف بزرگی به من کرد، بارها و بارها برگشت و اجازه داد سرش داد بزنم، بد و بیراه بگویم، تحقیر کنم و برسم به روزی که چیزی برایم مهم نباشد. اما این بار من فرصت گفتن هیچ چیز را نداشتم! نه یک فریاد، نه یک خداحافظی، نه حتی برداشتن تتمه غرورم و فرار! خسته شده ام. خسته. بعضی ادمها انگار قرار است توی DNAات ماندگار شوند. لای یک پیچ پروتئینی غیر قابل دسترس! هر قدر هم انگشتانت را توی قلبت فرو کنی و بجوری تا بکشی شان بیرون، دستت به آنها نمیرسد. 

تمام لحظات عمرم که در اشتباهات گذشته ام غوطه ورم، دوستانی دارم که با صدای گرفته سه صبح از من میخواهند استراحت کنم. دارم نیمکت های جدید، کافه های جدید و روزهای جدیدم را از دست میدهم. انگار مغزم به دختر پشت پیشخوان کافه گفته : به درک که داری سفارشم را میزنی، پرداخت میکنم و از اینجا میزنم بیرون! بعد دوان دوان میروم سمت کافه همیشگی ام، میبینم که توی موشک باران ویران شده. لانه پرنده ای که بالای درش بود افتاده و تخم ها شکسته اند. گلدان های لب پنجره ی طبقه دوم جلوی پایم خرد شده. از وسط خرابه ها میروم سمت اشپزخانه. ادم ها مرده اند. خاطره ها خونین اند. اجر ها را کنار میزنم، استین ها را بالا، شروع میکنم برای خودم موهیتو درست کردن. 


پی نوشت: یه کافه هست که رو دیوارش لونه پرنده داره و پشت پنجره هاش گلدونای سفالی! بذارید به نیابت از سید بهترین قسمت منوی اون کافه رو بهتون بگم: اگه رفتین اونجا و اشتهای کافی داشتین، هری پاتر سفارش بدین. موهیتوهاش هم واقعا موهیتوه. فقط در جریان باشید که اگه طبقه بالا بشینید از دود گل و سیگار خفه میشید، طبقه پایین از شلوغی و سر صدا و اهنگا.  

*: رامین جون. تو خودت روحتم خبر نداره. ولی اوایل باهام مهربون نبودی و من با خودم گفتم عه؟ پس اینجوریه؟ من یه روز این پسره رو به دوست صمیمی خودم تبدیل خواهم کرد. و Here we are man در جریان باش که اینا همش یه نقشه کثیف از پیش طراحی شده بوده  گود فور یو البته


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


اخبار ارزهای دیجیتال - بیت کوین نیوز - اتریوم نیوز - news Anthony's game اجناس فوق العاده bitapchr دانلود فایل های کمیاب آموزشي - تخصصي pichakyplus golbontc ranginkamanev daryaa